جدول جو
جدول جو

معنی پیت سره - جستجوی لغت در جدول جو

پیت سره
از توابع دهستان بندپی بابل، نام روستایی در حوزه خانقاه
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پشت سر
تصویر پشت سر
عقب سر، پس سر، پشت گردن، در پی
فرهنگ فارسی عمید
(پَ / پِ سَ)
مرکّب از: پی، پشت + سر بمعنی رأس پشت گردن، قفا. قذال، پشت گردنی. لت. سیلی که بپشت گردن زنند. زدن به پشت گردن و این در لهجۀ آذری متداول است
لغت نامه دهخدا
(پُ تِ سَ رِ هََ)
دمادم. پیاپی. پی درپی. متتابع. متوالی. متوالیاً
لغت نامه دهخدا
(زِ رِهْ)
نام بلوکی در شرق دریاچۀ سیستان که امروز نام پیش آب دارد. رجوع به تاریخ سیستان صص 297- 298 و 326، 336- 355، 373، 377، 390، 401، 403، 415 شود
لغت نامه دهخدا
(دَ رَ)
دهی از دهستان شقان بخش اسفراین شهرستان بجنورد. واقع در 102 هزارگزی شمال باختر اسفراین و پنجهزار گزی جنوب شوسۀ عمومی بیرجند به شقاق. جلگه. سردسیر دارای 97 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات. شغل اهالی آن زراعت و راه آنجا مالرو است. (از فرهنگ جغرافیای ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(پُ تِ سَ)
قفا، نهانی. در خفا. در غیبت. در غیاب (مقابل پیش رو).
- پشت سر کسی بد گفتن، پیش رو خاله پشت سر چاله.
- پشت سر کسی دیدن، زوال کسی رادیدن. (غیاث اللغات).
فلکها را توانی پشت سر دید
بنور عشق اگر دل زنده باشی.
صائب (از فرهنگ ضیاء).
- در پشت سر کسی، در قفای او. در غیاب او
لغت نامه دهخدا
تصویری از پی سر
تصویر پی سر
پشت گردن، قفا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیر سر
تصویر پیر سر
مو سفید، کهنسال، پیر
فرهنگ لغت هوشیار
قفا پشت گردن پس سر، در عقب مقابل پیش رو روبرو، نهانی در خفا در غیاب مقابل روبرو آشکار. یا پشت سر کسی دیدن، زوال کسی را دیدن، یا در پشت سر کسی. در غیاب او
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یک سره
تصویر یک سره
((~. سَ ر))
سراسر، از ابتدا تا انتها، به کلی، تماماً
فرهنگ فارسی معین
مرتعی در حوزه کارمزد ولوپی سوادکوه
فرهنگ گویش مازندرانی
پشت سر عقب
فرهنگ گویش مازندرانی
از محله های قدیمی شهرستان قائم شهر
فرهنگ گویش مازندرانی
تهی مغز
فرهنگ گویش مازندرانی
تهی مغز
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان خانقاپی قائم شهر
فرهنگ گویش مازندرانی
نام مرتعی در حوالی چهاردانگه ی هزارجریب بهشهر
فرهنگ گویش مازندرانی
سرپیری
فرهنگ گویش مازندرانی
محل اتراق گالش ها
فرهنگ گویش مازندرانی
سفره ی کوچک، سفره ی غذاخوری
فرهنگ گویش مازندرانی
از مراتع نشتای عباس آباد، پشت منزل
فرهنگ گویش مازندرانی
گوسفندی که زودتر از موعد بزاید
فرهنگ گویش مازندرانی
بی شعور، عقب مانده ذهنی
فرهنگ گویش مازندرانی
به سختی مچاله شده و درهم پیچیده
فرهنگ گویش مازندرانی
روستایی از دهستان چهاردانگه ی هزارجریب ساری
فرهنگ گویش مازندرانی